تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم
ولی..........
ولی...................
روزی اگر  اتفاقی برات بیفته سعیده
روزی که به خودم بیام ببنم دیگه تو زندگیم نیستی 
من میمیرم
میمیرم
به خدا میممیرم



فکرشم داره منو میکشه

عشقم چند دقیقه بیشتر نیست که با دوستش رفته بیرون
نمیدونم چرا اینقدر دلم براش تنگ شده و نگرانم
امیدوارم بهش خوش بگذره

عشقم کمرش آسیب دیده
ای خدا الان چه کاری از دست من بر میاد..........
دارم دیوونه میشم خدا

از مهم ترین ویژگی های یه دختر اینه که 
قرمه سبزی درست کنه
همین فردا میری درست کردن قرمه سبزی رو یاد میگیری عزیزم
همینی که من میگم...........

و این نقاشی راضیست 
بین 
من و سعیده جونم

تو با کسی که دوسته یه کاری کنی ادم از طرفش زده بشه


عزیزم جملت سنگین بود هنوز دارم بهش فکر میکنم

بعضی زمان ها ....تمام شدنی نیست
بعضی لحظات مدام تکرار میشوند
لحظه هایی که با عشقت هستی ......فقط یک لحظه نیستند 
هزاران بار اتفاق میفتند
مدام
از جلوی چشمت  رد میشوند

من الان هوس بازی آنلاین کردم
عشقم گفته از بازی خوشش نمیاد
هیچی دیگه......باید بیخیالش شم
رو حرف خانوم نمیشه حرف زد...

گاهی دوست دارم....
فقط کنارم باشی
برای یک لحظه ..........
برای لحظه ای کوچک ..............
فقط کنارم باشی............................
همین......................................................

کاش میتوانستم عشق را  بیان کنم
وقتی عاشق میشوی .........
دیگر عاشق شدی.....................
کار تمام است....
نه دنبال راه خروجی میگردی
نه دنبال پیش رفتی
فقط دوست داری عاشق بمانی..............

چقدر سخته یه دنیا عشقت رو دوست داشته باشی
ولی نه روی این رو داشته باشی که بهش بگی
و نه توان این رو داشته باشی که عشقت رو با کلمات توصیف کنی
.
.
.
.
.
.
کاش بدونی در پس هر دوستت دارم
چقدر دوستت دارم

معنای عشق را......
زمانی فهمیدم 
که کنارم نشسته بودی
و 
از تمام حرف های دلت برایم میگفتی......
صداقانه میگویم :
با تمام وجودم دوستت دارم

همیشه دوست داشتم یه دفتری داشتم 
که توش همه ی ماجراهای خودمون رو مینوشتم
و وقتی پیر شدیم هر روز
با هم ورقش میزدیم و کنار هم به این روز ها میخندیدیم
خدا رو چه دیدی ......
شاید
سال ها بعد
کنار هم بنشینیم 
و
این وبلاگ رو بار ها و بار ها کنار هم مرور کنیم
....................

هیچی خوشحالیه عشقم نمیشه
هنوز اون لحظه ای که از  دیدن وبلاگ خوشحال شده بود
 جلوی چشممه
هیچ لحظه ای بهتر از خوشحالیه عشقم برای من وجود نداره

اصلا روایت داریم دختر باید عینکی باشه
قابل توجه عزیزدلم
عینک میزنی میای بیرون
فهمیدی؟

عاشقانه عاشقت میشوم 
وقتی برایم غیرتی میشوی
محدودم میکنی
و
با اخم میگویی:
دیگر حق نداری این کار را کنی.......

بالاخره  دیشب وبلاگ رو به عشقم نشون دادم
هدفم این نبود که عشقم به این زودی وبلاگ رو ببینه
ولی.........
خیلی ناراحت بود .......
نتونستم ناراحتیش رو بیشتر از این ببینم
ناسلامتی اون همه ی زندگیه منه.......
فدای یه تار موت عزیزم
هنوز صدای خنده هات وقتی داشتی کنارم پستای وبلاگت رو میخوندی تو گوشمه

عزیزم هر مشکلی بین ما باشه ...........
با عشقم حلش میکنم
دوستت دارم

امروز جمعه 9 آبانه
سعیده جونم بابت بحث هایی که دیشب  با هم داشیتم
ناراحته
راستش منم یکم دل خورم
نمیخوام مشخص کنم کی مقصره و کی مقصر نیست
فقط دوست دارم امروز هم کنار هم بشینیم و مثل همیشه 
این مسائل کوچیک رو حل کنیم
نمیدونم یه احساسی بهم میگه که امروز این وبلاگ رو بهش معرفی کنم
یه احساسی هم میگه نه
صبر داشته باشم
الان جفتمون از دست هم ناراحتیم و زمان خوبی برای این کار نیست
من سعیده رو دوست دارم
و 
براش هر کاری رو انجام میدم
اگر خدا بخواد امروز همه مسائل رو مثل همیشه حل میکنیم

سعیده یه بار موهاتو این رنگی کن
ببینم چه شکلی میشی عزیزم
البته بعدش همون قهوه ای میکنیاااااااااااااااا
همین که من میگم

خودم که 10 .....کلا بچه شیکیم
سعیده  ولی 60
کلا آتیش بوده بعد دست و پا در آورده

خب.....
جای ساعت هم درست شد
حباب هم که داریم
آهنگ هم که داریم
یکم فقط باید وبلاگ رو تمییز کنم تا آماده بشه که 
وبلاگ رو به عشقم نشون بدم

موهات همیشه باید این رنگی باشه
فهمیدی؟؟؟؟؟
خداحافظ

از خواب بیدار شدم به وایبرم وصل شدم 
تا اومدم تو اسمت این عکس باز شد عزیزم
واقعا سوپرایزم کردی فدات شم
قربونت برم 
منم یه عالمه دوستت دارم سعیده جونم

علیرغم عکس های زیادی که برات فرستادم
این اولین عکس ازدواجی بود که تاحالا برات فرستادم عزیزم
همین الان این عکس رو برات فرستادم و تو هم خیلی خوشت اومد عزیزم
نمیدونم چطور از علاقم بهت بگم
هر چی میخوام بگم اونی نمیشه که تو دلمه

چقـــــــــدر دوست دارم یه روز یکی از 
این گردنبند ها تو یه مغازه ای ببینم و 
همون موقع یکی برای عشقم بخرم

خب عزیزم
تموم شد....
منو بخشیدی....
عزیزم دعوا سر این بود که بهم گفتی
چرا اینقدر بهم کم زنگ میزنی
راستش من این روزا سر کار نمیرم
واسه همین دارم پول هام رو جمع میکنم تا برای تولدت کادو بخرم
ولی فکر کنم راه خوبی رو انتخاب نکردم
عزیزمم منو ببخش
چشم از این به بعد بیشتر بهت زنگ میزنم
شرمندم

عزیزم یکم آرومت کردم ولی هنوز داری دعوام میکنی
بازم دوستت دارم 
فرقی نداره کلا دوستت دارم