تاريخ : یک شنبه 21 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

چند وقتی میشه که حسابی من و سعیده جونم درگیره امتحاناتیم

و من کمتر وقت میکنم که برای عشقم پست بذارم

جا داره همین جا از خانومم معذرت خواهی کنم

عزیزدلم ایشاالله جفتمون بتونیم امتحانات

ترممون رو خوب بدیم

...


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 15 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

 

 

 


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 15 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

سعیده جونم رفته پاساژ خرید کنه با خانوادش
خیلی دلم براش تنگ شده
خداکنه زودتر برگرده


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 12 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

سعیده تا اسم آهنگی رو که برای وبلاگت میخوای پخش بشه نگیییییی
از پست جدید خبری نیســــــــــــــــــــــــــــت
خوددانی عشقمآرام

به قول خودت همینی که هه.....


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

امروز سعیده جونم دید کار تایپم زیاده 
با اینکه خیلی خسته بود از من چند صفحه گرفت و تو کار تایپ کمکم کرد

عزیزدلم این کارت همیشه تو قلب من میمونه فدات شم
تو بهترینی سعیده جونم
ممنونم


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

روزی خبر رسید بوسف نبی در شهر حضور خواهد یافت....
پس همه ی دختران اعم از اشراف زادگان و ثروتمندان ، خود را آراسته و با بهترین لباس ها و هدایا راهی به سمت  یوسف نبی شدند
تا شاید بتوانند نظر وی را به خود جذب کنند.
میان آن صف بلند و طولانی از دختران زیبا و ثروتمند ،ناگهان پیرزنی که در آغوش خود یک مرغ پیر داشت ،توجه یکی از ماموران حکومتی را به خود جذب کرد
 اون نیز پشت سر بقیه ی دختران در صف یوسف ایستاده بود
سرباز از پیز زن پرسید:
ای پیر زن ....از بین این همه دختران زیبا و آراسته 
تو به چه امیدی اینجا ایستاده ای؟؟
.

.

پیرزن لبخندی زد و گفت:
همه ی این دختران ، تنها بخش کوچکی از ثروت خود را برای یوسف آورده اند
آن ها به راستی یوسف را نمیخواهند....
ولی این مرغ.... همه ی دارایه من دنیاست
که برای یوسف آورده ام 
من با تمام داراییم نزد یوسف آمده ام
.

.

.

.

.

.
سعیده جونم ....
میدونم همیشه از این که من وضعم خوب نبوده ناراحت بودی
ولی...........
تا امروز هر چی برات خرج کردم ، همه ی داراییم بوده عزیزم
همیشه برای خوشحال کردنت از حق خودم هم گذشتم
با این حال....بازم شرمندتمگریه
منو ببخش که برای تو خیلی کمم....

اخم

 


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

سعیده جونم هر وقت اومدی تو وبلاگ زیر این پست اسم یه آهنگ رو بگو 
که بذارم برای وبلاگت عزیزم
دوست دارت امینبوسه


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

همش سعیده خوابه
نمیگه اینقدر میخوابه دل من براش تنگ میشه
عزیزدلم یه چک بخوری دیگه نمیخوابیخنده


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

اگر قبلا ها به من میگفتن قشنگ ترین اسم دختر چه اسمیه؟
با کلی فکر یه اسم عجیب غریب پیدا میکردم و میگفتن این اسم خیلی خفنه
ولی الان..........
هیچ اسمی زیبا تر و دلربا تر از اسم عشقم نیست
هر جا کسی اسمش سعیدست 
ناخودآگاه سرم رو میپرخونم به هوای این که شاید عشقم رو ببینم
سعـــــــــــــــــیده 
قشنگ ترین کلمه ی دنیا اسم توست عزیزم
....سعیده...


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

این چند روز من مریض و بیحال بودم
هیچ چیز مثل توجه و انرژی که سعیده جونم بهم این چند روز داد باعث بهبودی حال من نشد
خدایا ازت باری دیگه بابت دادن این فرشته به من ممنونم
کمکم کن تا بتونم زندگی خوب و زیبا براش درست کنم
خدایا سعیده بهترین دختر دنیاست 
همیشه برای من نگهش دار


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

چهارشنبه با عشقم رفتیم بیرون
هوا خیلی سرد بود عشقم مریض شد
عذاب وجدانی دارم که نمیدونم چجوری با خودم کنار بیام
خدایا من رو مریض کن ولی عشقم رو خوب کن
من نمیتونم مریضیش رو ببینماخم


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

عملیات با موفقیت انجام شد....
چقدر خوبه صدای عشقت رو وقتی که هنوز خوابه بشنویلبخند


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | | نويسنده : امین

عشقم فردا امتحان ترم داره 
انگار نه انگار گرفته همینجوری گرفته خوابیده
وقتشه که بهش زنگ بزنم به زوووووووووووور بیدارش کنم


برچسب‌ها:
دریافت کد بارش برف

قالب